هزینه بالای استفان الوپ به عنوان مدیر عامل بعدی مایکروسافت
5 دقیقه خواندن
منتشر شده در
صفحه افشای ما را بخوانید تا بدانید چگونه می توانید به MSPoweruser کمک کنید تا تیم تحریریه را حفظ کند ادامه مطلب
در این آخر هفته روز کارگر، من روی سرمقالهای کار میکردم که برخی از پیامدهای حضور استفان الوپ را به عنوان مدیرعامل بعدی مایکروسافت تحلیل میکرد. گذراندن وقت با خانواده من را کاملاً مشغول نگه داشت و هرگز آنطور که میخواستم آن را به پایان نرساندم. و امروز صبح به سر کار میرسم، پیامی از Pradeep میبینم، BOOM، مایکروسافت نوکیا را خریداری کرده است. خب من متنفرم که سرمقالهام به هدر برود، بنابراین میخواهم افکارم را قبل از اعلام به اشتراک بگذارم و به هر حال بخشی از آن را منتشر کنم. من در سرمقاله ای که می نوشتم چند فرض نادرست کردم، اما برخی چیزها را هم درست فهمیدم. در اینجا برای کسانی که به شکل خشن و ناتمام آن علاقه مند هستند:
استفان الوپ. استفان الوپ. استفان الوپ. حالا با من بگو، استیون الوپ. از زمان اعلام بازنشستگی استیون بالمر، مدیر عامل مایکروسافت، دو ثانیه ای سپری نکردم، بدون اینکه نام مدیر عامل نوکیا را به عنوان جایگزین احتمالی به زبان بیاورم.
و مطمئناً موافقم که Elop یک دارایی بزرگ برای مایکروسافت خواهد بود. او سه سال گذشته را صرفاً بر روی موبایل و چالشهای پیش آمده در قلمرو متمرکز کرده است. او همچنین مدتی را در یک شرکت پول نقد گذرانده است که برای زنده ماندن در تلاش است و مجبور به نوآوری است. الوپ احتمالاً تجربه کمیاب و گرانبها را به دست آورده است که کمتر کسی می تواند داشته باشد.
سوالی که به ندرت میپرسم این است که آیا الوپ میخواهد مدیر عامل مایکروسافت شود؟ ما می دانیم که الوپ بسیار جاه طلب است: قبلاً (به طور خلاصه) به عنوان مدیر عامل Macromedia خدمت کرده است، پس از خرید توسط Adobe در سمت های اجرایی ارشد خدمت کرده است، سپس پس از استخدام شخصی توسط بالمر برای جایگزینی جفری رایکز، به مایکروسافت منتقل می شود، و سپس سرانجام به عنوان رئیس و مدیرعامل نوکیا خدمت کرد. حتی اگر فرض کنیم الوپ این شغل را میخواهد، آیا او چشماندازی برای شرکت دارد، آیا میتواند مشکل بازاریابی را برطرف کند و با موفقیت فرهنگ را در مایکروسافت تغییر داده و دوباره شارژ کند؟ یادداشت "سکوی سوختن" الوپ در مایکروسافت چه می گوید؟
اجازه دهید سوالات بالا را نادیده بگیریم و فرض کنیم که بیل گیتس، استیو بالمر و هیئت مدیره تصمیم گرفته اند که استفان الوپ را به عنوان مدیر عامل می خواهند. آنها تنها راه واقع بینانه ای که الوپ می تواند وارد شود، از طریق «استخدام acqui» است. به این معنا که مایکروسافت برای به دست آوردن استفن الوپ به عنوان مدیرعامل باید نوکیا را بخرد. شرکتهای بزرگ اغلب این کار را با خرید استارتآپها انجام میدهند تا مستمراً استعدادهای خوبی کسب کنند. با این حال، این به ندرت در مقیاس بزرگتر انجام می شود. درست به عنوان یک یادداشت جانبی که من کاملاً با کارا سویشر مخالفم که بالمر یک مدیرعامل "لنگ اردک" است، او هر معامله ای را که واقعاً بخواهد انجام می دهد. من در مورد این موضوع با داستان آینده بالمر صحبت خواهم کرد.
بنابراین خرید نوکیا چقدر هزینه دارد؟ بیایید کمی ریاضی سریع در اینجا انجام دهیم. در حال حاضر حدود 3.75 میلیارد سهم از سهام برجسته نوکیا (مجموع کل سهام عادی متعلق به سرمایه گذاران) وجود دارد. قیمت فعلی سهم حدود 4.00 دلار برای هر سهم است. این ارزش کل بازار (یا ارزش) شرکت را در حدود 15 میلیارد دلار (3.75 میلیارد در 4 دلار در هر سهم) قرار می دهد. بنابراین، حداقل 15 میلیارد دلار برای مایکروسافت برای خرید کل شرکت هزینه خواهد داشت. من فرض میکنم، مایکروسافت مجبور نخواهد بود برای قیمت سهام حق بیمه بپردازد، زیرا این شرکت با مشکل مواجه است و همچنان به نقدینگی خود ادامه میدهد. علاوه بر این، مایکروسافت از زمان امضای قرارداد خود در سال 2011، سالانه نزدیک به یک میلیارد دلار به نوکیا پرداخت کرده است. که ممکن است سرقفلی در نظر گرفته شود.
اکنون نوکیا نزدیک به 100,000 کارمند دارد و برخی از آنها مربوط به Nokia-Siemens، کارمندان تولید (نه به اندازه برون سپاری) و Navteq (خدمات نقشه برداری) است. من شک دارم که مایکروسافت واقعاً بخواهد کل شرکت و تقریباً دو برابر اندازه مایکروسافت را تصاحب کند، اما آنها واقعاً ممکن است انتخابی نداشته باشند. آنها ممکن است مجبور شوند کل شرکت را خریداری کنند و بعداً مانند سایر خریدها قطعاتی را که نمی خواهند بفروشند.
مشکل بزرگ دیگر مقررات و مالیات اتحادیه اروپا خواهد بود. شایعاتی وجود داشت مبنی بر اینکه مایکروسافت قصد داشت نوکیا را در اوایل سال جاری خریداری کند اما به دلیل نگرانی های مالیاتی شکست خورد. من فکر می کنم که این کاملاً قابل قبول است، زیرا مایکروسافت همیشه تمام تلاش خود را برای پرداخت کمترین میزان مالیات ممکن انجام داده است. در حال حاضر مایکروسافت بیش از 60 میلیارد دلار در خارج از کشور دارد. آنها احتمالا می توانند مقداری از این پول را بدون مشکلات مالیاتی زیاد برای خرید استفاده کنند. با این وجود، نمیتواند از مقررات اضافه اتحادیه اروپا که همیشه دردسر بزرگی برای مایکروسافت بوده، اجتناب کند.
وال استریت مشکل دیگری است. آنها از خرید بزرگ مایکروسافت خوشحال نیستند. چند میلیارد دلاری که در یک خرید خرج میشود، چند میلیارد دلار است که میتوانست به برنامه بازخرید سهام یا سود سهام ویژه اختصاص یابد. اضافه کردن نزدیک به 100 هزار کارمند به هیچ وجه خوب پیش نمی رود. همچنین زمانی که وال استریت روندها را متوجه می شود و زمانی که علاقه مندان روندها را می بینند، تفاوت وجود دارد. فکر میکنم همه ما حدود دو سال پیش شاهد تسلط اندروید از یک مایلی دورتر بودیم. اما این تا چند ماه پیش روی قیمت سهام اپل تاثیری نداشت. به طور مشابه، خرید نوکیا به وال استریت نشان می دهد که موبایل چقدر برای مایکروسافت اهمیت دارد. در عین حال، نشان میدهد که مایکروسافت چقدر در فضای تلفن همراه بد عمل میکند. اعلام بازنشستگی بالمر سهام را 7 درصد افزایش داد، من پیش بینی می کنم که اعلام خرید نوکیا 7 درصد سهام را کاهش دهد.
من کاملاً متقاعد نشده ام که استفن الوپ بهترین فرد برای مدیر عامل مایکروسافت است. در عین حال، صادقانه بگویم نمیدانم میتوانم از کسی بهتر نام ببرم یا نه. از بسیاری جهات، شبیه موقعیتی است که بالمر در آن بوده است. تا زمانی که من پوشش می دادم، مردم مایکروسافت برای کناره گیری بالمر فریاد می زدند، اما بدون جایگزینی واقع بینانه که به طور قابل توجهی بهتر از بالمر عمل می کرد.
فکر می کردید مایکروسافت چه زمانی نوکیا را خریداری می کند؟ زودتر، دیرتر، هرگز؟ نظرات خود را در نظرات زیر به اشتراک بگذارید.