نگاهی کوتاه به اظهارات گذشته توسط استیون الوپ

نماد زمان خواندن 10 دقیقه خواندن


خوانندگان به پشتیبانی از MSpoweruser کمک می کنند. در صورت خرید از طریق پیوندهای ما ممکن است کمیسیون دریافت کنیم. نماد راهنمای ابزار

صفحه افشای ما را بخوانید تا بدانید چگونه می توانید به MSPoweruser کمک کنید تا تیم تحریریه را حفظ کند ادامه مطلب

این قسمت 2.5 از مجموعه 5 پستی است که در آن نگاهی کوتاه به هر یک از نامزدهای احتمالی برای مدیرعاملی بعدی مایکروسافت خواهیم داشت.  لطفا قسمت اول را در مورد ساتیا "نوتلا" نادلا بخوانید: http://mspoweruser.com/a-brief-glimpse-at-satya-nadella-possibly-microsofts-next-ceo/

استفان الوپ یکی از نامزدهای پیشرو در رقابت برای مدیرعاملی بعدی مایکروسافت است. بر سر گزارش بلومبرگ که گفته بود الوپ بینگ و ایکس باکس را می‌فروشد، بحث‌های زیادی وجود داشت. همچنین در این گزارش اشاره ای وجود داشت که الوپ آفیس را برای اندروید می خواست. نمی‌خواهم در مورد اینکه چرا دینا باس تصمیم گرفت این گزارش را منتشر کند، گمانه‌زنی زیادی ندارم، برخی می‌گویند این گزارش از سوی افراد داخل msft علیه Elop بود، برخی دیگر می‌گویند از وال استریت بود، اما در هر صورت به وضوح اشتباه بود. این را می توان با برخی از تفسیرهای Elop در مورد بینگ در یکی از ویدیوهای زیر مشاهده کرد. الوپ در زمانی که در مایکروسافت بود رئیس بخش تجاری بود و بر انتشار آفیس 2010 نظارت داشت. او به نرم افزار + خدمات (یکی از مانتراهای مایکروسافت در آن زمان) اعتقاد زیادی داشت و معتقد بود آوردن آفیس به iPad بسیار مهم است. او در نهایت شرکت را قبل از تحقق این امر ترک کرد، اما من فکر می‌کنم کاملاً محتمل است که الوپ آفیس را روی اندروید نیز بخواهد.

در زیر مجموعه‌ای از مصاحبه/گفت‌وگوها با استفان الوپ قرار داده‌ام که به نظرم جالب بود. برخی از آنها در دوران او در مایکروسافت هستند و برخی دیگر در روزهای ابتدایی او به عنوان مدیرعامل نوکیا هستند. من هنگام تماشای این ویدیوها یادداشت هایی برداشتم، و در اینجا چند نقل قول نقل شده است که به نظرم جالب بود. لطفا ویدیوها را برای متن کامل نقل قول ها تماشا کنید:

"به طریقی که بینش از طریق فناوری ارائه می شود، نه آنگونه که امروز هستند جستجو کنید" - الوپ این را در بحث درباره افکار خود در مورد آینده بیان کرد. فکر او این بود که یادگیری ماشین تا جایی پیش می‌رود که مجبور نباشد به صورت دستی آیتم‌ها را جستجو کند، اما می‌تواند به طور خودکار چیزهایی را بر اساس مجموعه‌ای از پارامترها به او بگوید. این نشان می‌دهد که او چقدر مهم است که موتورهای جستجوگر اهمیت دارند و احتمالاً Bing را نمی‌فروشند.

"نحوه بیان مردم از فناوری و فناوری به سرعت در حال تغییر است... لمسی، فراتر از صفحه کلید و ماوس"

"ارتباطات بدون درز و ایمن … ارتباطات” – الوپ بر Lync نظارت می کرد، مطمئناً اگر او مسئولیت مایکروسافت را بر عهده داشت Skype را یک دارایی کلیدی می دانست.

"نرم افزار + خدمات مدل های کسب و کار را تغییر می دهد، معماری را تغییر می دهد” – Windows Azure اینجا به ذهن می رسد

"دیگر نبرد وسایل نیست، بلکه جنگ اکوسیستم ها" من فکر می کنم که این کاملاً درست است. Elop اهمیت Bing را مورد بحث قرار می دهد و در مورد معامله ای صحبت می کند که بلک بری برای قرار دادن Bing و قابلیت همکاری اداری دستگاه های خود انجام داده است. باز هم، اگر Elop بخشی از اکوسیستم است، چرا باید Xbox را بفروشد؟

قبل از اینکه به عنوان مدیر ارشد اجرایی نوکیا در معرض دید عموم قرار گیرد، در تعدادی از سمت‌های دیگر در شرکت‌های فناوری برجسته خدمت می‌کرد. جایی که او واقعاً در زمان حضورش در Macromedia به شهرت رسید. تعدادی داستان دیوانه کننده در زمان او وجود دارد که متأسفانه من نمی توانم بدون منابع بالقوه افشاگر درباره آنها صحبت کنم. اما او در نهایت قبل از اینکه شرکت را به Adobe بفروشد به مدیرعاملی رسید. پس از یک سال در Adobe، او به Juniper Networks رفت، جایی که شخصاً توسط بالمر استخدام شد تا به مایکروسافت بیاید، و بقیه تاریخ است.

از ویدیوهای زیر لذت ببرید، من فکر می کنم دیدن مواضع و فلسفه های یک نفر از قبل از اینکه به شدت برجسته باشد یا در موقعیت فعلی خود قرار بگیرد بسیار جذاب است. اغلب به شما بینشی می دهد که آن شخص واقعاً کیست:

با تیم اوریلی صحبت کنید

گفتگو با والت موسبرگ

گفتگوی کوتاه با کارا سویشر

مدت کوتاهی پس از تبدیل شدن به مدیرعامل نوکیا، در یک سخنرانی در دانشگاه مک مستر خود در دانشگاه (او بیش از 100 هزار در سال 2004 اهدا کرد)
https://www.youtube.com/watch?v=Oj5XUoiGzwc

ویدئوی اخیر الوپ در حال رسیدگی به یک سوال ناخوشایند
https://www.youtube.com/watch?v=vvT5jaHoQ5E

وقتی مدیر عامل مهم است که بتواند به خوبی رسانه ها را اداره کند، الوپ در اینجا بهترین حالت خود را دارد:

Elop در حال صحبت با یک دوست در Adobe
http://www.youtube.com/watch?v=6K1vi_wFR9U

همچنین، یک بار دیگر یادداشت “Burning Platform” را بخوانید، شما را لرز می کند. ممکن است در زمانی که در مایکروسافت است برای نوشتن یکی از آنها فشار بیاورد، ما در این مورد در زمان بعدی عمیق تر بحث خواهیم کرد:

داستانی مربوط به مردی است که روی یک سکوی نفتی در دریای شمال کار می کرد. او یک شب از یک انفجار مهیب بیدار شد که ناگهان تمام سکوی نفتی او آتش گرفت. در چند لحظه، او توسط شعله های آتش محاصره شد. از میان دود و گرما، او به سختی راه خود را از هرج و مرج به لبه سکو باز کرد. وقتی از لبه به پایین نگاه کرد، تنها چیزی که می‌توانست ببیند، آب‌های سرد و تاریک اقیانوس اطلس بود.

وقتی آتش به او نزدیک شد، مرد تنها چند ثانیه فرصت داشت تا واکنش نشان دهد. او می توانست روی سکو بایستد و به ناچار در شعله های آتش سوزان سوخت. یا می توانست 30 متر در آب های یخ زده فرو برود. مرد روی یک «سکوی سوزان» ایستاده بود و باید انتخاب می کرد.

تصمیم گرفت بپرد. غیر منتظره بود در شرایط عادی، مرد هرگز به فکر فرو رفتن در آب های یخی نیست. اما این زمان های معمولی نبود - سکوی او در آتش بود. مرد از سقوط و آب جان سالم به در برد. پس از نجات او، او خاطرنشان کرد که یک "سکوی در حال سوختن" باعث تغییر اساسی در رفتار او شده است.

ما نیز بر روی «سکوی سوزان» ایستاده ایم و باید تصمیم بگیریم که چگونه رفتار خود را تغییر دهیم.

در طول چند ماه گذشته، آنچه را که از سهامداران، اپراتورها، توسعه دهندگان، تامین کنندگان و از شما شنیده ام با شما به اشتراک گذاشته ام. امروز، می‌خواهم چیزهایی را که آموخته‌ام و باورهایم را به اشتراک بگذارم.

آموخته ام که روی سکوی سوزان ایستاده ایم.

و، ما بیش از یک انفجار داریم - ما چندین نقطه گرمای سوزان داریم که آتشی شعله ور در اطراف ما ایجاد می کند.

به عنوان مثال، گرمای شدیدی از رقبای ما می‌آید، سریع‌تر از آن چیزی که انتظارش را داشتیم. اپل با تعریف مجدد گوشی هوشمند و جذب توسعه دهندگان به یک اکوسیستم بسته، اما بسیار قدرتمند، بازار را مختل کرد.

در سال 2008، سهم اپل از بازار در محدوده قیمت 300 دلار + 25 درصد بود. تا سال 2010 به 61 درصد افزایش یافت. آنها در سه ماهه چهارم 78 از یک مسیر رشد فوق العاده با 4 درصد رشد درآمد سالانه لذت می برند. اپل نشان داد که اگر به خوبی طراحی شود، مصرف کنندگان تلفنی با قیمت بالا با تجربه عالی می خرند و توسعه دهندگان برنامه های کاربردی می سازند. آن‌ها بازی را تغییر دادند و امروز، اپل مالک این محدوده بالاست.
و سپس، آندروید وجود دارد. در حدود دو سال، اندروید پلتفرمی را ایجاد کرد که توسعه دهندگان برنامه، ارائه دهندگان خدمات و سازندگان سخت افزار را به خود جذب می کند. اندروید در سطح بالایی قرار گرفت، آنها اکنون در میان رده ها برنده شده اند و به سرعت به سمت گوشی های زیر 100 یورو پایین می روند. گوگل به یک نیروی گرانشی تبدیل شده است و بسیاری از نوآوری های این صنعت را به هسته خود می کشاند.

بیایید محدوده قیمت پایین را فراموش نکنیم. در سال 2008، مدیاتک طرح‌های مرجع کاملی را برای چیپ‌ست‌های تلفن ارائه کرد که به تولیدکنندگان در منطقه شنژن چین امکان داد تا تلفن‌هایی را با سرعتی باورنکردنی تولید کنند. طبق برخی حساب‌ها، این اکوسیستم اکنون بیش از یک سوم تلفن‌های فروخته شده در سطح جهان را تولید می‌کند – که سهم ما را در بازارهای نوظهور می‌گیرد.

در حالی که رقبا بر سهم بازار ما شعله ور می کردند، در نوکیا چه اتفاقی افتاد؟ ما عقب افتادیم، روندهای بزرگ را از دست دادیم و زمان را از دست دادیم. در آن زمان فکر می کردیم تصمیمات درستی می گیریم. اما، با بهره مندی از آینده نگری، ما اکنون خود را سال ها عقب هستیم.

اولین آیفون در سال 2007 عرضه شد و ما هنوز محصولی نزدیک به تجربه آنها نداریم. آندروید کمی بیش از 2 سال پیش وارد صحنه شد و این هفته آنها جایگاه رهبری ما را در حجم گوشی های هوشمند گرفتند. باور نکردنی.

ما منابع درخشانی از نوآوری در داخل نوکیا داریم، اما آن را با سرعت کافی به بازار عرضه نمی کنیم. ما فکر می‌کردیم MeeGo پلتفرمی برای برنده شدن گوشی‌های هوشمند سطح بالا باشد. با این حال، با این نرخ، تا پایان سال 2011، ممکن است تنها یک محصول MeeGo در بازار داشته باشیم.

در میان رده، ما سیمبین داریم. ثابت کرده است که در بازارهای پیشرو مانند آمریکای شمالی غیر رقابتی است. علاوه بر این، سیمبین ثابت می کند که محیطی دشوارتر است که در آن توسعه می یابد تا نیازهای مصرف کننده را برآورده کند که منجر به کندی در توسعه محصول می شود و همچنین هنگامی که ما به دنبال استفاده از پلتفرم های سخت افزاری جدید هستیم، یک نقطه ضعف ایجاد می کند. در نتیجه، اگر مانند گذشته ادامه دهیم، بیشتر و بیشتر عقب می مانیم، در حالی که رقبای ما بیشتر و بیشتر جلوتر می روند.

همانطور که یکی از کارمندان نوکیا به شوخی گفت، در محدوده قیمت پایین‌تر، تولیدکنندگان OEM چینی بسیار سریع‌تر از زمانی که برای صیقل دادن یک ارائه پاورپوینت طول می‌کشد، دستگاه را تولید می‌کنند. آنها سریع هستند، ارزان هستند و ما را به چالش می کشند.

و جنبه واقعاً گیج کننده این است که ما حتی با سلاح های مناسب هم نمی جنگیم. ما هنوز هم اغلب سعی می کنیم به هر محدوده قیمتی بر اساس دستگاه به دستگاه نزدیک شویم.

نبرد دستگاه ها اکنون به جنگ اکوسیستم ها تبدیل شده است، جایی که اکوسیستم ها نه تنها شامل سخت افزار و نرم افزار دستگاه می شوند، بلکه شامل توسعه دهندگان، برنامه های کاربردی، تجارت الکترونیک، تبلیغات، جستجو، برنامه های اجتماعی، خدمات مبتنی بر مکان، ارتباطات یکپارچه و بسیاری موارد دیگر می شود. . رقبای ما سهم بازار ما را با دستگاه ها نمی گیرند. آنها سهم بازار ما را با یک اکوسیستم کامل می گیرند. این بدان معناست که ما باید تصمیم بگیریم که چگونه یک اکوسیستم را بسازیم، کاتالیز کنیم یا به آن بپیوندیم.

این یکی از تصمیماتی است که باید بگیریم. در این میان، ما سهم بازار را از دست داده ایم، سهم ذهنی را از دست داده ایم و زمان را از دست داده ایم.

روز سه‌شنبه، استاندارد اند پورز اعلام کرد که رتبه‌های بلندمدت A و A-1 کوتاه‌مدت ما را بر روی اعتبار منفی قرار خواهند داد. این اقدام رتبه‌بندی مشابهی است که هفته گذشته مودیز انجام داد. اساساً به این معنی است که طی چند هفته آینده آنها تحلیلی از نوکیا انجام خواهند داد و در مورد کاهش رتبه اعتباری احتمالی تصمیم خواهند گرفت. چرا این آژانس های اعتباری به این تغییرات فکر می کنند؟ زیرا آنها نگران رقابت پذیری ما هستند.

ترجیح مصرف کنندگان برای نوکیا در سراسر جهان کاهش یافته است. در بریتانیا، ترجیح برند ما به 20 درصد کاهش یافته است که 8 درصد کمتر از سال گذشته است. این بدان معناست که از هر 1 نفر در بریتانیا فقط 5 نفر نوکیا را به سایر برندها ترجیح می دهند. همچنین در بازارهای دیگر، که به طور سنتی سنگرهای ما هستند، کاهش یافته است: روسیه، آلمان، اندونزی، امارات متحده عربی، و همیشه و به همین صورت.

چطور شد ما به این نقطه رسیدیم؟ چرا وقتی دنیای اطرافمان تکامل یافت، عقب افتادیم؟

این چیزی است که من سعی کردم بفهمم. من معتقدم حداقل بخشی از آن به دلیل نگرش ما در داخل نوکیا بوده است. روی سکوی خودمان بنزین ریختیم. من معتقدم که ما فاقد مسئولیت‌پذیری و رهبری برای هماهنگ کردن و هدایت شرکت در این زمان‌های مخرب هستیم. یک سری از دست دادن داشتیم. ما نوآوری را به اندازه کافی سریع ارائه نکرده ایم. ما در داخل با هم همکاری نمی کنیم.

نوکیا، پلتفرم ما در حال سوختن است.

ما روی یک مسیر رو به جلو کار می کنیم - مسیری برای بازسازی رهبری بازارمان. هنگامی که ما استراتژی جدید را در 11 فوریه به اشتراک می گذاریم، تلاش بزرگی برای متحول کردن شرکت ما خواهد بود. اما، من معتقدم که با هم، می توانیم با چالش های پیش رو روبرو شویم. ما با هم می توانیم آینده خود را تعیین کنیم.

سکوی سوزانی که مرد بر روی آن قرار گرفت، باعث شد مرد رفتار خود را تغییر دهد و گامی جسورانه و شجاعانه به سوی آینده ای مبهم بردارد. او توانست داستان خود را بگوید. اکنون، ما یک فرصت عالی برای انجام همین کار داریم.

استفان

در ادامه نگاهی به کوین ترنر خواهیم داشت

بیشتر در مورد موضوعات: AT & T, مدیریت عامل, کارا سوئیشر, مایکروسافت, گوشی های نوکیا, استیون الوپ, تیم او ریلی, والت موسبرگ